گوشه دنج

اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا...

گوشه دنج

اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا...

گوشه دنج

هرچه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتن اش بهتر است یا نانبشتن اش. حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم که این را که می نویسم راه سعادت است که می روم یا راه شقاوت؟ و حقا که نمی دانم که این نبشتنم طاعت است یا معصیت؟ کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاص یافتمی!.....
عین القضات همدانی/525-492
+ اگر خواندید و حس کردید ثانیه هایتان را هدر داده اید، نگارنده از همین تریبون حلالیت می طلبد.
++اینجا حرف هایی را می نویسم که فکرکرده ام گفتنش بهتر از نگفتنش باشد.پس اینجا "من" را نمی خوانید.چون ممکن است من یعنی ف.قاف مصداق اتم و اکمل "لم تقولون ما لاتفعلون" باشم.

مهربان ترین من ، اگر اجازه بدهی می خواهم یک بار دیگر آن کنج مسجدت ، زیر پنجره همیشه باز دعایت بنشینم و نهال سبز محبتی که از سال گذشته همین روزها توی دلم جوانه زده را بیشتر و بیشتر آبیاری کنم، شاید روزی برسد که بتوانم از ورای شبنم های شاخ و برگ این نهال نو رس ، انعکاس ماه رویت را ببینم. شیرینی مناجاتت را به جان واژه هایم بریزم و این سه روز را در آغوشت بگذرانم ، آغوش خود ِ خودت. ببینم که لبخندت مدتی ست پررنگ تر شده برایم و آن وقت...کسی چه می داند ؟ شاید از شوق جان دهم!

ماه رجب است و اعتکاف نزدیک؛ التماس دعا از همگی :)

ف.قاف