گوشه دنج

اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا...

گوشه دنج

اللهم لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا...

گوشه دنج

هرچه می نویسم پنداری دلم خوش نیست و بیشتر آنچه در این روزها نبشتم همه آن است که یقین ندانم که نبشتن اش بهتر است یا نانبشتن اش. حقا و به حرمت دوستی که نمی دانم که این را که می نویسم راه سعادت است که می روم یا راه شقاوت؟ و حقا که نمی دانم که این نبشتنم طاعت است یا معصیت؟ کاشکی یکبارگی نادان شدمی تا از خود خلاص یافتمی!.....
عین القضات همدانی/525-492
+ اگر خواندید و حس کردید ثانیه هایتان را هدر داده اید، نگارنده از همین تریبون حلالیت می طلبد.
++اینجا حرف هایی را می نویسم که فکرکرده ام گفتنش بهتر از نگفتنش باشد.پس اینجا "من" را نمی خوانید.چون ممکن است من یعنی ف.قاف مصداق اتم و اکمل "لم تقولون ما لاتفعلون" باشم.

هم اتاقیم ترمک علوم آزمایشگاهی ست و من ترم شش. حساب کرده ایم که او یک ترم زودتر از من فارغ التحصیل می شود؛ یعنی شبی که دانشگاه برای او و ورودیهایش جشن فارغ التحصیلی می گیرد، من احتمالا در استیشن -مثلا- بخش گوارش بیمارستان، بعنوان اینترن کشیک مشغول چرت زدن هستم. وقتی این نتیجه گیری باشکوه انجام شد، ترمک برگشت و به شوخی رو به من گفت:

_ یعنی من ترم بالایی تَم!!

ف.قاف

نظرات  (۵)

وای !
پاسخ:
ای وای...:-)
خب راست میگه :|

:)
پاسخ:
هیچی دگ....دیوار آوردین با خودتون؟؟ :-)
چجوری میشه!؟

من ننگرفتم:|
۲۹ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۰ مصطفی موسوی
عجب تیکه ی باخالی انذاخته :)))
پاسخ:
هیچم باحال نبود :| :d
۰۳ اسفند ۹۴ ، ۲۱:۳۰ محمد محبتی راد
خییلی زیبا بود اگه میشه به وب منم سر بزنین نظر بزراین ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">