گوشه دنـــج - چقدر دلم فصل بهارو دوس داشت...
بهار برای من با همه فصل ها متفاوت است . من عاشق درس خواندن توی هوای آزاد هستم . البته این علاقه مربوط به بخش هوای آزاد آن است و کوچکترین ارتباطی به قسمت درس خواندن ندارد(دروغ گفتم ، ضمن پذیرش بدوبیراه های دوستان محترم ، اتفاقا درس خواندن یکی از کاراهای مورد علاقه من است.) حالا اگر هوای آزاد و مطالعه در یک روز و یک ساعت جمع شوند خیلی دوست داشتنی تر می شود. مثلا من توی حیاط خوابگاه روی صندلی بنشینم و هر چند دقیقه یکبار با کسانی که از کنارم رد می شوند سلام و احوالپرسی کنم،و همینطور که نسیم بهاری می خورد به سر و صورتم و گنجشک ها اطرافم جلسه گرفته اند ، با چشم خطوط جزوه ی فیزیولوژی کلیه را دنبال کنم، بعد ناظمه پیج کند :خانم فلانی به نگهبانی ... ملاقاتی دارین!و صدای قهقهه نسترن را از پنجره باز اتاق 309 بشنوم که : مگه زندانه ؟!!