تا قبل از ساعت ده امروز صبح اگر از من یا هر کدام از دانشجوهای دانشگاه می پرسیدند یکی از با شخصیت ترین استادان دانشگاه را نام ببر بدون شک از دکتر "ر" نام می بردیم. حتی برای اینکه درباره این جمله ام مطمئن باشم، ظهر جلوی در سلف از محیا همین سئوال را پرسیدم و او دقیقا همان جواب را تحویلم داد. اما ساعت ده صبح امروز، وقتی که چهره برافروخته زهرا و حوریه و چشمهای خیس ریحانه را دیدم ، تصوراتم دچار یک دگردیسی وحشتناک شد و در این لحظه یعنی ساعت هفت و پنج دقیقه عصر روز هفتم اردیبهشت، معتقدم که دکتر "ر" بی منطق ترین، زورگوترین و حقه باز ترین آدمی ست که تا این لحظه شناخته ام. ای کاش می شد این پست را نشانش بدهم تا بفهمد که زورگویی و آب زیرکاه بازی چقدر راحت می تواند آدم را از چشم دیگران بیندازد.
امیدوار بود آدمی به خیر کسان / مرا به خیر تو امید نیست، شر مرسان !!